مامان سرگرم کار خودش( خوندن قران و کتاب و ...)
من سرگرم کار خودم(فیلم های استاد پرسا و خاتم و متن نوشتِ اعتکاف و ابراز دلتنگی و...)
گوشی زنگ خورد
خودم برداشتم نه مامان
می دونستم وقتی این خطه زنگ بخوره ، مخاطب اون ور خطوط جز یک عدد مادر شوهر احتمالی اینده نمی تونه باشه
+ شهبازی زاده :واس امر خیر تماس گرفتم
همینطور زر مفت زد تا رسید به:
.
.
.
.
پوست شون چه رنگیه¿¿¿¿¿¿
+ریحانه: ببخشید ولی عجالتا و جسارتا فک نمی کنم مطرح کردن این مسائل درست باشه. وصلتی که بخواد واس قد و رنگ پوست و اینا سر بگیره همون بهتر که سر نگیره چون نکات مهم تری هم هست :/
کااااااااش معرف همین خانم بیشعورِ تلفنی ،خانم خداوردی نمی بود اون وقت لازم نبود مراعات کنم و راحت می تونستم به جای اون دیالوگ ، این دیالوگ رو با لحن چکشی جایگزین کنم و به شعور نداشته ش تقدیم کنم با وجدان شاد:
***دختر من سیاه و چاق و کوتوله ست.ما واس سطح شعور شما دختر نداریم خانم. و تق گوشی رو قطع کنم.
!!!!! همینطور بمونه تو هنگ!!!!!
آخخخخخخ که چه حالی میده... انتظار میکشم این روز رو
++++ خیر سرش دبیر ریاضی و فرهنگیه مملکته
++++جوز مغز
++++ فک می کنم نهی از منکر گاهی بشین /پاشو /بکن /نکن نیست گاهی همین رفتارات ضرب الاجلی و قطع تلفن روشونه ...فقط واس اینکه شاااااااید یه مثقال تلنگر بخورند و در تماس های بعدی شون دخترای دیگه ای رو کالا نبینن...رفتار زشتشون رو پتک می کنم می کوبم فرق سر پر گچ شون